نوزده و هفتاد و پنج صدم؛ با ارفاق بیست
احتمالا نمره از آن موضوعهایی است که هنوز هم برای خیلی از ما مهم است، اگر به حافظهتان رجوع کنید حتما یادتان مانده که برای نمره چقدر اشک میریختید . یعنی آن وقتها اشک ریختن برای نمره یک امر کاملا طبیعی بود و مثل الان نبود که یکی بیاید بالای سرتان و بگوید، خجالت نمیکشی برای نمره گریه میکنی؟ مگه بچه شدی؟ انگار که بچهها حتما باید برای نمره گریه کنند و اگر شک نریزند باید تعجب کرد. آن وقتها که من و شما بچه بودیم مثلا کلاسهای اول دوم ابتدایی زیاد سر در نمیآوردیم نمره بالا و پایین چیه؟ تنها نمرهای که با گرفتنش هم خودمان راضی میشدیم و هم بقیه 20 بود، فقط باید 20 میگرفتیم و بقیه نمرهها به غیر از 20 رنگ و لعابشان را در کل از دست داده بودند .
«بیست» عزیز نمرهها بود و در کنارش 19 و 18 به چشم نمیآمد. اگر هم معلم عزیزمان از آن مهرهای صدآفرین و هزار آفرین( همان مهرهایی که شبیه مهرهای امضایی است که الان مردم از آن استفاده میکنند) که همه معلمها هر کدام یکی از آنها را داشتند، توی دفترهایمان میزند یا از آن کارتهای صدآفرین و هزار آفرین بهمان میدادند که هرکداممان کلکسیونی از آن کارتها را جمع کرده بودیم، میفهمیدیم نمره مان خوب شده یا مشقهایمان را خوب انجام دادهایم. راستی شما آن کارتها را هنوز دارید؟
نمره خوب گرفتن از آن چیزهایی است که همیشه برای پدر و مادرها مهم بوده، تو همان دوران وقتی نمره بدی میگرفتیم، برگهاش را یا به کل نیست و نابود یا یواشکی یک جایی قایم میکردیم تا مامان و بابا پیدایش نکنند؛ توی لباسها، زیر کمد،توی ظرف برنج و اینجا بودکه وقتی مامان پیمانههای پر شده از برنج را توی قابلمه میریخت تازه از شاهکارمان باخبر میشد. این مساله نمره خوب گرفتن از آن مواردی است که به اندازه خوشبخت شدن بچهها برای پدر و مادر مهم است. آنها تا وقتی میتوانستند هر هفته میآمدند مدرسه، درسمان را میپرسیدند و حالا هم که برای درس پرسیدن نمیتوانند دانشگاه بیایند، فکر نکنید موضوع اهمیتش را برایشان از دست داده است. آن وقتها وقتی نمره خوب میگرفتیم برایمان خوراکیهای خوشمزه یا اسباب بازی میخریدند و این جوری تشویقمان میکردند که درس بخوانیم و نمره خوب بگیریم، ما هم به خاطر از دست ندادن خوراکیها درس میخواندیم. انگیزه قوی داشتیم نه؟
اگر از آدمهایی که برای نمره به قول معروف خودکشی میکنند، دلیل اهمیت فزآینده آن را بپرسید، میگویند سیستم آموزشی جوری است که از اول دوران تحصیل نمره بیشتر از هر چیزی برایشان مهم است که البته بیراه هم نمیگویند. اگر دقت کنید میبینید که در تمام طول تحصیل معیار سنجش آدمها نه اطلاعات و سوادشان که در بیشتر مواقع نمرهای است که میگیرند. حتما شده برای درسی نمره 20 هم گرفتهاید، اما الان چیزی دربارهاش نمیدانید، چون فقط برای نمره درس خواندهاید، نه برای چیز یاد گرفتن. اما آدمهایی توی کلاس هستند که نمرههایشان هم تعریفی ندارد اما خیلی باسوادند و جواب هر سوالی را هم میدانند. تقصیر من و شما نیست که آنقدر برای نمره حریصیم، از اول بهمان یاد دادهاند که برای نمره خوب تلاش کنیم. مثلا برای قبولی توی کنکور نمرهها و معدلتان توی دوران دبیرستان مهم است و حتی خارج از سیستم آموزشی اگر معدلتان بالا باشد کارتان کلی جلو میافتد. مثلا اگر شما بخواهید در بانک استخدام بشوید، یکی از شروطش داشتن معدل بالای 15 است. البته نمره فقط در کشور عزیز ما مهم نیست، برای کشورهای دیگر هم مهم است، اما نه با این شدت در بیشتر کشورها نمره را با حروف نشان میدهند. مثل همان آفرین و صدآفرینهای خودمان. شما اگر بخواهید توی یک کشور دیگه ادامه تحصیل بدهید ریز نمرات دانشگاهتان را میخواهند و این یعنی اینکه نمره برایشان خیلی بی اهمیت نیست اما در کنارش به کارهای دیگری هم که بجز نمره خوب گرفتن بلدید، توجه میکنند.
درست است که نمره برای ما مهم است، اما وقتی وارد دانشگاه میشویم آن ابهت سابق را ندارد.(البته برای عدهای وضعیت تغییری نکرده) حالا مثلا وقتی یادمان میافتد که چطور برای نمره هجدهی که 20 نمیشد، اشک میریختیم ـ برخلاف الان که به نمره ده، دوازده هم قانعیم ـ یا اینکه چه طور حسودی نمره بقیه را میکردیم، خنده مان میگیرد، اما حتما شما هم فهمیدهاید که نمره از آن چیزهایی است که تا وقتی با آن سرو کار دارید اهمیتش را از دست نمیدهد. حتما دورواطرافتان هستند آدمهایی که برای نمره خودشان را به آب و آتش میزنند و مدام نگران نمرهاند، مثلا به همه میگویند لای کتاب را باز نکردهاند درحالی که شب قبل پلک روی پلک نگذاشتهاند و دست آخر نمره شان هم از همه بالاتر میشود (انگیزه این دسته آدمها هنوز مشخص نیست) این گروه نه تنها نمره خودشان بلکه نمره بقیه هم برایشان مهم است. از آن طرف گروه دیگر بدون هیچ چشمداشتی به نمره، سر جلسات امتحان حاضر میشوند و با آرامشی وصف ناپذیربرگه را سفید تحویل میدهند. برخی هم همین که چشمشان به نمره میافتد به جان خودشان میافتند و خودخوری را شروع میکنند. شما اگر کمی فکر کنید متوجه میشوید که هر چیزی در حد معقولش خوب است و اگر از اندازه بگذرد، ارزشش را پیشتان از دست میدهد.
بعضیها که تعدادشان هم کم نیست، درس خواندن را که آسانترین راه نمره گرفتن است، انتخاب میکنند. البته نه به این آسانی که گفتم. از تفریح و خوابشان میزنند و درس میخوانند اما اگر فکر کنید، میبینید خیلی آسانتر از تقلب و التماس کردن به استاد است. تقلب راهی است که عدهای به عنوان راه اصلی نمره آوردن از آن استفاده میکنند والبته از جدیدترین متدهای تقلب هم بیخبر نیستند جوری که بحق باید اسمشان به عنوان مخترع آن شیوه ثبت شود. برخی معتقدند چاپلوسی و به قول بعضیها پاچهخواری گاهی خوب جواب میدهد، مثلا بعضی وقتها کیف و وسایل استاد را برایش این طرف و آن طرف میبرند و....
عدهای هم میگویند جواب سوالهای استاد را دادن و سر همه کلاسها حاضر شدن، روی نمرهای که استادها میدهند، موثر است. البته حالا که فصل امتحانهاست کمی برای این کارها دیر شده، اما برای ترم بعد اینها را آویزه گوشتان کنید !!
سیما دهقان
http://isedor.persianblog.ir/post/1359